شورا از شعار تا عمل
چرا اعضای شورا را انتخاب می کنیم، در قبال این انتخاب چه انتظاراتی باید از آنها داشته باشیم که در حدود وظایف و اختیارات آنها باشد. و آیا اعضای شورا طبق وظایفی که در قانون برای آنها مشخص شده فعالیت می کنند یا نه؟ برای این که همه ما شهروندان معیار درستی برای قضاوت در مورد شورا و فعالیت هایشان داشته باشیم بیایید ببینیم که وظایف و اختیارات آنها در قانون چگونه تعریف شده است، تا اگر شخص یا اشخاصی نیز تصمیم داشته باشند در آینده ای دور یا نزدیک به عرصه شورا وارد شوند بدانند که چه وظایفی بر دوش آنها خواهد بود و ما ن?ز بدانیم که کسانی که به عنوان عضو شورا انتخاب کرده ایم و خواهیم کرد، عملکردشان چگونه بوده است و چگونه باید باشد. و آیا بین آنچه که هست و آنچه باید باشد فاصله ای وجود دارد یا نه؟ و اگر وجود دارد چقدر هست. در قانون اساسی بیش از 30 مورد وظایف و اختیارات شورای اسلامی شهر توضیح داده شده که در این شماره ما به 11 مورد آن می پردازیم.
در قانون اساسی وظایف و اختیارات شورای اسلامی شهر به شرح زیر می باشد:
1- انتخاب شهردار برای مدت چهارسال
2-بررسی و شناخت کمبود ها، نیازها و نارساییهای اجتماعی، فرهنگی، آموزشی، بهداشتی، اقتصادی و رفاهی حوزه انتخابیه و تهیه طرحها و پیشنهادهای اصلاحی و راه حلهای کاربردی در این زمینه ها جهت برنامه ریزی و ارائه آن به مقامات مسئول ذیربط
3- نظارت بر حسن اجرای مصوبات شورا و طرحهای مصوب در امور شهرداری و سایر سازمانهای خدماتی در صورتی که این نظارت مخل جریان عادی این امور نگردد.
4- همکاری با مسئولین اجرایی و نهادها و سازمانهای مملکتی در زمینه های مختلف اجتماعی، فرهنگی، آموزشی، اقتصادی و عمرانی بنا به درخواست آنان
5- برنامه ریزی در خصوص مشارکت مردم در انجام خدمات اجتماعی، اقتصادی، عمرانی، فرهنگی، آموزشی و سایر امور رفاهی با موافقت دستگاههای ذیربط
6- تشویق و ترغیب مردم در خصوص گسترش مراکز تفریحی، ورزشی و فرهنگی با هماهنگی دستگاههای ذیربط
7- اقدام در خصوص تشکیل انجمن ها و نهادهای اجتماعی، امدادی، ارشادی و تاسیس تعاونی های تولید و توزیع و مصرف، نیز انجام آمارگیری، تحقیقات محلی و توزیع ارزاق عمومی با توافق دستگاههای ذیربط
8- نظارت بر حسن اداره و حفظ سرمایه و دارییهای نقدی، جنسی و اموال منقول و غیر منقول شهرداری و همچنین نظارت بر حساب درآمد و هزینه آنها به گونه ای که مخل جریان عادی امور شهرداری نباشد.
9- تصویب آیین نامه های پیشنهادی شهرداری پس از رسیدگی به آنها با رعایت دستورالعملهای وزارت کشور
10- تایید صورت جامع درآمد و هزینه شهرداری که هر شش ماه یک بار توسط شهرداری تهیه می شود و انتشار آن برای اطلاع عمومی و ارسال نسخه ای از آن به وزارت کشور
11- همکاری با شهرداری جهت تصویب طرح حدود شهر با رعایت طرحهای هادی و جامع شهرسازی پس از تهیه آن توسط شهرداری با تایید وزارت کشور و وزارت مسکن و شهرسازی
با شماره بعدی نشریه همراه باشید – کارگروه شورا بهشت پنهان
مهندسی و مدیریت
مردی که سوار بر بالن در حال حرکت بود ناگهان به یاد آورد قرار مهمّی دارد؛ ارتفاعش را کم کرد و از مردی که روی زمین بود پرسید:
"ببخشید آقا ؛ من قرار مهمّی دارم ، ممکنه به من بگویید کجا هستم تا ببینم به موقع به قرارم می رسم یا نه؟"
مرد روی زمین : "بله، شما در ارتفاع حدودا ً ۶ متری در طول جغرافیایی "۱٨'۲۴ درجه۸۷ و عرض جغرافیایی "۴۱'۲۱ درجه۳۷ هستید."
مرد بالن سوار : " شما باید مهندس باشید."
مرد روی زمین : "بله، از کجا فهمیدید؟؟"
مرد بالن سوار : " چون اطلاعاتی که شما به من دادید اگر چه کاملا ً دقیق بود به درد من نمی خورد و من هنوز نمی دانم کجا هستم و به موقع به قرارم می رسم یا نه؟"
مرد روی زمین : " شما باید مدیر باشید. "
مرد بالن سوار : " بله، از کجا فهمیدید؟؟؟"
مرد روی زمین : " چون شما نمی دانید کجا هستید و به کجا می خواهید بروید. قولی داده اید و نمی دانید چگونه به آن عمل کنید و انتظار دارید مسئولیت آن را دیگران بپذیرند.
واقعیت این است که شما هنوز در موقعیت قبلی هستید ؛ هر چند ممکن است من در بیان موقعیت شما چند میلیمتر خطا داشته باشم!"
روزی خورشید و باد با هم در حال گفتگو بودند ، هر کدام نسبت به دیگری ابراز برتری می کرد . باد به خورشید می گفت که من از تو قوی تر هستم و خورشید هم ادعا می کرد که او قدرتمندتر است . گفتند بیاییم امتحان کنیم ؛ خوب حالا چه طوری ؟
دیدند مردی در حال عبور بود که کتی به تن داشت . باد گفت که من می توانم کت آن مرد را از تنش در بیاورم . خورشید گفت : پس شروع کن .
باد وزید و وزید با تمام قدرتی که داشت به زیر کت این مرد می کوبید در این هنگام مرد که دید نزدیک است که کتش را از دست بدهد دکمه های آن را بست و با دو دستش هم آن را محکم چسبید با هر چه کرد نتوانست کت مرد را از تنش بیرون بیاورد . و با خستگی تمام رو به خورشید کرد و گفت عجب آدم سرسختی بود هر چه تلاش کردم موفق نشدم مطمئن هستم که تو هم نمی توانی ! خورشید گفت : تلاشم را می کنم و شروع کرد به تابیدن ، پرتوهای پر مهرش را بر سر مرد تابانید و او را گرم کرد . مرد که تا چند لحظه قبل با تمام قدرت سعی در حفظ کت خود می کرد ؛?دید که ناگهان هوا تغییر کرد و با تعجب به خورشید نگریست ؛ دید از آن باد خبری نیست ،احساس آرامش و امنیت کرد با تابش مداوم و پر مهر خورشید او نیز گرم شد و دید که نیازی به این که کت را به تن داشته باشد نیست. بلکه به تن داشتن آن باعث آزار و اذیت او می شود . به آرامی کت را از تن درآورد و به روی دستانش قرار داد . باد سر به زیر انداخت و فهمید خورشید که بی منت و همراه عشق و محبت به دیگران پرتوهای خویش را می بخشد بسیار ، از او که می خواست به زور کاری را انجام دهد ؛ قوی تر است .
منبع: مجله افق خانواده شماره 44