آسیب شناسی فرهنگ و تمدن اسلامی آندلس
از ظهور تا سقوط(قسمت اول)
تاریخ آموزه های بسیاری دارد. به تعبیر حضرت امام خمینی تاریخ معلم انسانهاست از این رو خداوند در قرآن مجید به دفعات از شرح احوال گذشتگان به منظور عبرت آموزی و هدایت انسانها سخن به میان آورده است. از جمله در سوره آل عمران آیه 137 آمده است: «پیش از شما سنت هایی وجود داشت که هر قوم طبق اعمال خود سرنوشت هایی داشتند که شما نیز همانند آن را دارید پس در روی زمین گردش کنید و مشاهده کنید عاقبت تکذیب کنندگان آیات خداوند چگونه بود».
سردبیر
مقدمه:
وقایع اتفاق افتاده در اندلس شبیه همان وقایعی است که در ایران اسلامی نیز مدعیان آزادی برطبل آن می کوبیدند : آزادی در تبلیغ دین زیر لوای«آزادی اندیشه و بیان» ، آزادی در آموزش به مسلمانان ، با «پوشش فعالیت NGO های خارجی » وآزادی درتجارت نیز زیر لوای «حمایت از سرمایه گذار خارجی»نخبگان در اندلس به جای آشنا کردن نسل جوان با فرهنگ خودی و معارف اسلامی، دست به احیا و ترجمه متون یونانی و آثار و ابنیه مسیحیان زدند و در این مسیر تا بدانجا پیش رفتند که گوستالبون می گوید : «. . . و به قول مسیولوی «اگر اعراب روی صفحه تار?خ ظاهر نشده بودند ، نهضت علمی اروپا قرن ها عقب می افتاد و تنها همین اعراب اندلس بودند که در قرن ده میلادی در یک زاویه کوچکی از غرب ، علم و ادبی را که در تمام نقاط غرب،حتی در قسطنطنیه اثری از آن نبود ،را حفظ کردند.»
اشرافیتی که به اندلس رفت،روحیه لذت جویی بر مسلمانان را مستولی کرد، آن ها که هنگام فتح اندلس کشتی های خود را پشت سر می سوزاندند تا امکان برگشت نداشته باشند و راهی جز شهادت و یا پیروزی در پیش روی خود قرار ندهند، همزمان با امضای معاهده با دشمن ، در قلعه ها به عیش و عشرت پرداختند.
امیر علی در تاریخ خود حال و هوای سرداران مسلمان را چنین ذکر می کند: «. . . جانمرد یا شوالیه ی عرب که برای جنگ به میدان مسابقه می رفت ، بر روی بازوهای خود علامتی مانند شکل قلب با تیری که آن را سوراخ کرده و یا حرف اول اسم محبوب خود داغ می کرد . . .» چنین روحیه ای موجب شد تا سربازان اسلام را در برابر دشمن زمین گیر و در صورت پیروزی به سربازی غنیمت طلب مبدل شود.
آزادی در اندیشه و بیان، آزادی در آموزش و آزادی در تجارت که هر یک پیامد های سخت و کمر شکنی چون فروپاشی تمدن اسلام در اروپا وقتل عام هزاران هزار مسلمان را در پی داشت، امروزه هم فریاد کسانی است که مست از تعریف و تمجید غربی ها هیچ هشداری را آویزه گوش نمی کنند.باز می گردیم به گذشته ، به روزی که «ایدفوس»از بزرگان مسیحیت رو به «براق بن عمار»طراح آزادی سه گانه کرد و گفت :«ای قهرمان!».
به اعتراف تاریخ نویسان، تساهل و تسامحی که پس از پیروزی بر اندلس نسبت به مسیحیان و فرهنگ آنان صورت گرفت، در هیچ کجای تاریخ دیده نمی شود. گوستالبون در این مورد می نویسد : «... و از کلیساهایی زیادی هم که در دوران حکومت اعراب در اسپانیا ساخته شده به خوبی می توان فهمید که اعراب تا چه اندازه ای نسبت به ادیان مغلوبه سهل انگاری داشته اند.» ویل دورانت نیز می نویسد:«مسلمانان و مسیحیان با کمال آزادی با هم ازدواج می کردندو احیانا یک بنا را هم به جای کلیسا و هم مسحد به کار می بردند»
این تساهل و تسامح از نوع ادعا شده در ایران توسط برخی ها ،برآیندی جز برداشتن مرز خودی و غیر خودی در پی نداشت و بستری برای آنان شد تا به پست های حساس دست یابند،پست هایی که نمونه های عینی آن را در سال های گذشته در سرزمین خود نظاره گر بودیم.گوستالبون درباره تجلی عینی «اندلس برای همه اندلیسیان »می نویسد: «مسیحیان مانند آن ها می توانستند شاغل پستهای مهم دولتی شوند»
فاجعه هنگامی رخ نمود که مسلمانان حتی ریاست دانشگاه ها را به هر فرد با هر ایده و تفکری سپردند،همان تفکری که پس از به روی کار آمدن برخی در گذشته در ایران به منصه ظهور نشست.حذف دین و ارزش های الهی و ملی مسلمین در نظام آموزش و روند تربیتی آینده سازان اندلس ، نتیجه مستقیم این مولفه بود .امیر علی در تاریخ خود می نویسد :«در انتخاب ریاست دانشگاه ، میان مسلمانان و غیر مسلمانان فرقی نبوده و گاهی دانشمندان یهودی و مسیحی نیز به این سمت تعیین می گردیدند»
برخورد مسلمانان با فرهنگ و سرزمین مغلوبه زیرکانه نبود،حتی برخورد نخبگان و فرهیختگان ،ساده لوحانه بود.اعتماد بیش از حد به دشمن و میدان دادن به او در عرصه های مهم فرهنگ و هنر و ... موجب ضربه پذیری مسلمانان از این نقطه شد.
جریان خوش باور تکیه زده بر مسند قدرت در حکومت اندلس که بر مشی «گفت و گو» و تبلیغ و تروج دیدگاه های مسیحیت همت می گماشتند،با نادیده گرفتن آموزه های قرآنی در برخورد با فرهنگ بیگانه ، گمان می کردند که غرب و جهان مسیحیت هم با فرد مسلمان و فرهنگ و تاریخ اوهمان برخورد را خواهد داشت،غافل از این که ، سرنوشت غمبار تمدنی که راه تساهل و تسامح را با فرهنگ بیگانه در پیش گرفت،پس از قتل عام مردم ، سرنوشتی بود که هیچ گاه از صحنه ی تاریخ پاک نمی شود.امیر علی درباره رفتار مسحیان پس از غلبه بر مسلمین در اندلس می نویسد: «اسق? غرناطه که او نیز در تعصب و وحشی گری از فلیپ دست کم نداشت،واداشت وی را که فرمانی صادر کند که بر اساس آن اعراب بایستی در ظرف 24 ساعت زبان، آداب و رسوم مذهب و کلیه قواعد مذهبی خود را ترک نمایند.»
ادامه دارد .